جدول جو
جدول جو

معنی عالم زمین - جستجوی لغت در جدول جو

عالم زمین
(اَ مَ)
ده کوچکی است از بخش کرج شهرستان تهران. واقع در 41هزارگزی شمال باختری کرج و 2هزارگزی شمال راه شوسۀ کرج به قزوین. کوهستانی و هوای آن سردسیر است. 18 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَزَ)
دهی است از دهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان شاهی که در 2 هزارگزی خاور شهر شاهی واقع شده. آبش از رودخانه سیاهرود و از چاه و محصولش برنج و غلات است. شغل اهالی زراعت و کارگری در کارخانه ها و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(لِ کَ)
دهی است جزء دهستان سیاهکل بخش سیاهکل دیلمان، واقع در شهرستان لاهیجان، هوای آن جلگه، معتدل، مرطوب مالاریائی، دارای 120 تن سکنه. زبان آنان گیلکی، فارسی. آب آن از رود شمرود، محصول آنجا پشم، لبنیات، شغل اهالی زراعت، گله داری، شال بافی، راه آن مالرو است. تابستان برای نگاهداری گله های خود به ییلاق دیلمان می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی است از دهستان کوهستان کلاردشت شهرستان نوشهر که در 7 هزارگزی جنوب باختری مرزان آباد و 3 هزارگزی باختر شوسه چالوس به تهران واقع شده. کوهستانی و سردسیر است و 60 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و محصولش غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
ضمانت ملکی جهت بدهی. (ناظم الاطباء) (از جانسون)
لغت نامه دهخدا
(مِ زَ)
کنایه از ذرۀ خاکی است که در وجود آدمی مرکب است. (از برهان قاطع) (از انجمن آرا). چه این به منزلۀ قرضی است آدمی را. (برهان قاطع). آن ذره از خاک که در بدن آدمی آمیخته شده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عالم بین
تصویر عالم بین
آن چه همه جهان را بینند جهان بین: جام جهان بین
فرهنگ لغت هوشیار
نام آبادی از دهستان لاله آباد بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
بچه ی دیر راه افتاده
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان کوهستان غرب شهرستان چالوس، زمینی که گود
فرهنگ گویش مازندرانی